امروز کدی رو که نوشته بودم دورش چفیه گذاشتم، گلاب و عطر مشهد زدم بهش، سه بار از زیر قرآن ردش کردم، کپیاش کردم روی دو تا حافظهٔ یواسبی، گذاشتم روی میز، که همکارم وقتی من نیستم روی دستگاه (محصول آیندهٔ شرکت) نصبشون کنه و ببینه کار میکنن یا نه. پسفردا باید فیچرهای تازه رو تحویل واحد بغلی بدیم.
الان تازه میفهمم مادر شهید بودن چه حسی داره. لعنتی ویپیان شرکت هم الان وصل نمیشه که ببینم چند تا خمپاره به همکارم اصابت کرده 🤦♂
#کار #کدهای_پر_از_باگ_از_ویژگیهای_بارز_آن_حضرت_بود