وسط شام یکی پرسید ماریوس هنوز مارهاش رو داره؟ رفیق قدیمام که برای کنفرانس اومده بود شهر ما چشماش درشت شد که مااااار داره؟ سحر نگفته بودی با همچی کسی هستی. آقای محترم اون سر میز شروع کرد که: خب چرا مار داره؟ یک سگ با نوازش تو دم تکون میده و ... ولی یک مار آخه ... بعد در حالی که دوست قدیم جیغجیغزنان میپرسید که آیا مارها تو خونهولواند یا نه، آقای محترم سعی میکرد ریشههای این علاقه رو در کودکیهای ماریوس کشف کنه.
#طبیعت